شناخت نور قرآن و اهل بیت علیهم السلام

شناخت نور قرآن و اهل بیت علیهم السلام

حجت الاسلام والمسلمین میرباقری

پیامبر و نور الهی

نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم اشرف و سرآمد همه مخلوقات الهی است. از عالم ملائکه تا عالم انس و جن و سایر عوالم، همه تحت پوشش این وجود مقدس هستند. هر فیضی که به هر مخلوقی در عالم می رسد به تبع ایشان است. هدایتی که از طرف خدای متعال نازل شده به واسطه ایشان به همه بندگان خدای متعال مي رسد، حتی امم گذشته و انبیای سابق هم از هدایت ایشان برخوردارند و هدایتی که انبیای دیگر داشتند، از فروغ و شعب هدایت نبی اکرم صلی الله علیه وآله و سلم است.

معنای هدایت

خداوند می فرماید: «الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ».[1] هدایت یعنی اخراج از ظلمات به سمت نور، یعنی بشر از تاریکی ها به سمت نور برود.

در کافی روایتی است که حضرت فرمودند: «أی هَادٍ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ هَادٍ لِأَهْلِ الْأَرْضِ».[2] خدای متعال نور آسمان ها و عوالم و زمین است. معنایش این است که هدایت در همه عوالم به وسیله نور الهی واقع می شود. نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم کسی هستند که به اذن خدای متعال، هدایت همه عوالم انسان ها به وسیله ایشان واقع می شود. لذا این آیه شریفه ماجرای نور را بیان می کند: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضي ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَليمٌ[3] ، في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ».[4]

در این آیه شریفه، از نور خدای متعال و بعد مشکات انوار الهی صحبت به میان آمده که می فرماید: نور همه عوالم خداست. الله نور همه آسمان ها و زمین است. مثل این نور چون مشکات و چراغدان است که در دل آن قندیل چراغی است و آن چراغ در حبابی است و خدای متعال هر که را بخواهد، به سمت این نور هدایت می کند.

همه هدایت ها به نور خداست

در روایات هست که نور عالم آخرت هم همین است. اگر کسی در این دنیا از این نور محروم شد، در آخرت هم نوری نخواهد داشت. یعنی مشکات انوار الهی و همه نورانیتها و هدایتها و نجات ها در عوالم مختلف، چه در عالم دنیا چه در عالم های بعد و قیامت، به وسیله او واقع می شود. همین چراغ و مشکات واحد است که انوار الهی در او تجلی کرده است. بنابراین همه هدایت ها به نور خداست.

نور دیگری جز خدا نیست

خدای متعال می فرماید: «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور».ٍ[5] وقتی بحث از ظلمات هست، این ظلمات به دشمنان نبی اکرم و اصحاب ثقیفه و بنی امیه تفسیر شده که در مقابل این نور است. اگر خدا برای کسی نور قرار ندهد، نور دیگری نیست که او را از این ظلمات نجات بدهد. در مقابل ظلماتی که ائمه طاغوت و جور دشمنان حضرت ایجاد کردند، در عالم نورانیت دیگری نیست.

روایتی در کافی شریف هست که می فرماید: «ای إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ». [6] «فَما لَهُ مِنْ نُورٍ إِمَامٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ».[7] روز قیامت هم هیچ روشنایی و نوری نیست. پس نور را باید خدا بدهد و چیزی جز نور ائمه معصومین نیست و این نور از عالم دنیا شروع می شود.

محرومان از نور

اگر کسی در این دنیا به نور آن ها راه پیدا نکرد، در قیامت از نورانیت محروم است. لذا کسانی که در این دنیا از این نور برخوردار نبودند، وقتی در قیامت می گویند ما را از نور بهره مند کنید، به آنها می گویند: «يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ».[8]

به مؤمنین می گویند: اجازه دهید ما هم از نور شما بهره مند شویم. بینشان حجابی است که از این نور محروم می شوند. «يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ».[9]

مؤمنین در قیامت

در روز قیامت فقط مؤمنین هستند که از نور برخوردارند. علتش هم این است که در دنیا دنبال نور رفتند. بنابراین، همه هدایت ها با نور الهی است و این نور الهی است که در مشکات انوار الهی تجلی پیدا کرده و تنها مصدر هدایت است. اگر کسی از این نور برخوردار نبود، ورای این نور، نور دیگری نیست که به وسیله آن نور هدایت بشود. نتیجه این است که در ضلال می ماند و این ضلال هم در دنیاست و هم در آخرت، یعنی اگر کسی در این دنیا نورانی نشد، در آخرت هم نورانی نخواهد شد و در ظلمات خواهد بود.

هدایت به وسیله نور

اگر خدای متعال لطف بکند و به شفاعت اولیای معصومین، به نحوی دوباره به این نور راه پیدا کند، نور و هدایت دیگری نیست. هدایت فقط از خدای متعال هست. هدایت هم به وسیله نور است. نور هم فقط به وسیله این انوار پاک معصومین علیهم السلام و به وسیله مشکات انوار الهی است. هر کسی که هدایت شده، به وسیله این نور هدایت شده است. «وَ هُدَاةُ الْأَبْرَارِ».[10] ابرار به وسیله این نور هدایت می شوند. بنابراین، تنها راه همین است. اگر بر پیامبر گرامی اسلام این کتاب نازل شد، برای رهایی مردم از تاریکی بوده است. اول خود حضرت نورانی شدند و خودشان مشکات انوار الهی گشتند و این انوار در قلوب حضرت تجلی کرد.

دو نور در عالم

ما دو نور داریم، یک نور قرآن است و یک نور، ائمه هدات معصومین که فرمود: «الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ فِي السَّمَاوَاتِ وَ فِي الْأَرْضِ».[11] نور همه عوالم، ائمه معصومین هستند. این دو نور هر دو در این وجود مقدس تعبیه شده است،  هم قرآن این چراغ روشن، در قلب نبی اکرم قرار گرفته و هم اهل بیت از فروع ایشان و شعاع وجودی ایشان هستند.

سرچشمه انوار ائمه

در باب ائمه معصومین، سرچشمه انوار آنها، صدیقه طاهره است. «سَلَلْتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّةِ».[12] فاطمه زهرا علیها السلام مصدر انوار ائمه هدات معصومین هستند. در آن روایت نورانی دارد که انوار ائمه را از چراغی نورانی بیرون می آورند، نوری است از نور حضرت حق و انوار ائمه.

اعطای نور به پیامبر

خدای متعال، نور را به نبی اکرم عطا می کند و می فرماید: وقتی معراج رفتم، خدای متعال این نور را به من عطا کرد. «رُوحُهُ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ».[13] حقیقت قرآن، نورانیتی است که در عالم دنیا تنزل پیدا کرده و در دست ما قرار گرفته. لذا ما به وسیله آن نورانی می شویم.

خانه های نورانی

در روایات دارد خانه ای که در آن قرآن تلاوت می شود، برای آسمانی ها می درخشد. آن چنان که ستاره ها برای اهل زمین است. شما می دانید که ستاره، اول محیط دور و بر خود را روشن می کند، بعد نورش به ما می رسد. کسی که قرآن می خواند، اول خودش نورانی می شود، سپس خانه و بعد دیگران را روشن می کند. ملکوتی ها از نور تلاوت قرآن استفاده می کنند. تلاوت قرآن مثل متصل شدن به منبع نور است. چطور شما با وسیله ای این چراغ به یک منبع نور مرتبط می شوید و نورانی می شوید؟ وقتی نورانی شد، از دور همه انسان ها آن را می بینند و دنبال آن راه می روند. هدایت با نور است. قرآن، حقیقت نور الهی است. خدای متعال این نور را تنزل داده تا در دار دنیا دست ما به آن برسد و وقتی دست ما به آن رسید، نورانی می شویم. هدایت هم با این نور الهی است.

نور اهل بیت

یک نور دیگر هم خدای متعال دارد و آن نور اهل بیت است. این یک حبل است که از آن به نور و حبل تعبیر شده و رشته محکمی است که گسست ندارد و متصل است. هیچ کجا شما را رها نمي کند. وسط راه شما را تنها نمی گذارد. انسان در هر مقامی باشد، به یاری این رشته می تواند به طرف خدا بالا برود، چون «وَ إِنَّهُ في أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكيمٌ». [14]

قرآن در محضر الهی

یک سر قرآن در محضر الهی است. این نور از آن جا نازل شده تا در دار دنیا ما با آن هدایت شویم. با این رشته می توان به همه درجات رسید. همه جلوه های کمال در آن است. در زیارات ائمه هدات معصومین می خوانیم: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا نُورَ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ».[15] همه تاریکی ها، دعوت به خود و نفس و دنیا و شهوات است.

دو نور در عالم دنیا

تنها یک نور است که به حضرت حق متصل است. یک فرقان است و آن هم امام  علیه السلام است. دو نور در عالم دنیا تنزل پیدا کرده و ما به وسیله این دو نور هدایت می شویم. همه عوالم به وسیله این دو نور هدایت می شوند. ملائکه هم هدایت می شوند. می فرماید وقتی در خانه قرآن خوانده می شود، این خانه مثل ستاره برای آسمانی ها می درخشد. چطور ما در شب تاریک از ستاره استفاده می کنیم و هدایت می شویم؟ خانه ای که در آن قرآن تلاوت می شود، چراغ راه ملائکه است. ملکوت عالم با نور او هدایت می شوند. خداوند می فرمایند: «في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَالْآصالِ».[16] حقیقت این نور در آن ها تجلی کرده که بیت رفیع ائمه معصومین و جان نورانی آنهاست که چراغ ملکوت عالم است.

نزول حقیقت قرآن در قلب پیامبر

خداوند می فرماید: «قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً».[17] حقیقت قرآن را روح الامین در آن قلب قرار داده که پیداست چراغ همه عوالم است. وقتی یک قبس و شعله از آن چراغ در خانه ای روشن می شود، ملائکه مثل ستاره ها از آن استفاده می کنند.

ظهور نور در قلب نبی اکرم

وقتی این نور در قلب نبی اکرم ظهور کرد، همه عوالم از آن استفاده می کنند و راهی جز این، برای استفاده از این نور نیست. بنابراین این دو نور را در عالم داریم. کتب آسمانی دیگر یک جلوه از قرآن اند. معنی مهیمن بودن این است اگر به موسی کلیم گفته شده: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ».[18] قوم خودت را از ظلمات به سمت نور ببر، موسی کلیم، قبسی از نور نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم گرفته است. به او شعله ای از شعله های قرآن را دادند. جلوه ای از جلوه های قرآن را به او بخشیدند. با این نور است که می تواند قوم خودش را از تاریکی ببرد.

پیغمبر انبیا

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ».[19] همین دو، وسیله هدایت نبی اکرم است. خدای متعال این دو را به نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم داده و همه امم به تبع ایشان هدایت می شوند.

در روایات هست که نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در عالم ارواح بر انبیا مبعوث بوده است. پیغمبر انبیا بودند. هدایتی که انبیا آوردند، بخشی از هدایت نبی اکرم است. به میزان نورانیتی که گرفتند، در عالم دنیا هادی شدند. چراغ  و هادی اوست. «دَاعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجاً مُنِيراً».[20] داعی حقیقی که همه هستی را دعوت کرده اوست، همه عوالم به وسیله او دعوت شدند و این دعوت لفظ نیست. داعی الی الله بودن کار آسانی نیست. کسی داعی مطلق است که مخلص و موحد مطلق است.

چراغ هدایت

خداوند می فرماید: «قُلْ هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني».[21] من فقط شما را به سمت خدا دعوت می کنم. خداوند در ادامه می فرماید: «سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ».[22] خدا منزه است از این که شریک داشته باشد. چنین کسی که خالص محض است، می تواند «دَاعِياً إِلَى اللَّهِ».[23] باشد، چنین کسی که کلمه نور خداست، می تواند سراج منیر و چراغ هدایت باشد. همه کس نمی توانند چراغ هدایت باشند.

راه یابی به واسطه نور

همه چراغ ها فرع این چراغ است. چراغ حقیقی، این شخصیت بزرگ است. اگر او نبود این انوار در عوالم تنزل پیدا نمی کرد. مجرای نور الهی اوست که مي تواند این نور هدایت را بگیرد و تا پایین ترین موجودات برساند. لذا شفاعت مطلقه هم مال ایشان است. هر که هر کجا هدایت می شود، به وسیله ایشان است. این شفاعت قرار و اعتبار نیست. حقیقتاً هدایت ها به واسطه ایشان است. راه یابی به واسطه چراغ و نور است. آدم در شب تاریک با چراغ و نور هدایت می شود. اگر از  همه عوالم نور نبی اکرم را بردارید، ظلمات می شود، چون راهی برای تنزل این نور به دنیا نیست، الا ایشان. خدای متعال ایشان را راه قرار داده است. راه دیگری نیست. اگر آن ها صراط اند، برای این است که صراط هدایت و نورند. او انذارها را آورده است. اگر حضرت را بردارید، نه بشارتی است، نه انذاری، نه هدایتی، نه چراغی، نه دعوتی. عالم خاموش و تاریک است. همه دعوت ها با ایشان شروع می شود. «بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى».[24]

نورانیت نبی اکرم

نورانیت نبی اکرم برای عبودیتش است. عبودیت مطلقه ایشان مصدر نورانیت است و نورانیت ایشان همه عالم را نورانی کرده است. این دو نور هر دو رزق نبی اکرم اند. حضرت با این دو نور همه عوالم را هدایت می کند. هادی حضرت است.

بعضی محققین گفتند حتی جبرییل واسطه بین حضرت و خداست و مرتبه ای از وجود ایشان را  دریافت می کند تا برای مرتبه پایین تر بیاورد. هدایت ملکوت با نور ایشان است، نه این که ایشان با جبراییل هدایت می شود. جبراییل به ایشان هدایت می شود. گاهی تجلی که می کردند، این نکته معلوم می شد.

سیدالشهدا، چراغ است

در روایت می خوانیم: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فَاطِمَةُ ع فِيها مِصْباحٌ الْحَسَنُ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الْحُسَيْنُ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ فَاطِمَةُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ بَيْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْيَا».[25] سیدالشهدا چراغ است. این چراغ یک حباب محافظی دارد که این حباب او را هم حفظ می کند و هم این نور در او منعکس می شود.

مصدر انوار

خداوند می فرماید: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ».[26] این آیه نور به ائمه هدات معصومین تفسیر شده است. همه ائمه از نورانیت قلب نبی اکرم استضائه می کنند. مصدر همه انوار اوست. این ها به نحوی با هم متحدند. «إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ».[27]

اولین کلمه الهی

امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ تَفَرَّدَ فِي وَحْدَانِيَّتِهِ ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ فَصَارَتْ نُوراً ثُمَّ خَلَقَ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ عِتْرَتَهُ ع ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ فَصَارَتْ رُوحاً وَ أَسْكَنَهَا فِي ذَلِكَ النُّورِ وَ أَسْكَنَهُ فِي أَبْدَانِنَا فَنَحْنُ رُوحُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ».[28] خدای متعال از ازل در مقام توحید متفرد بوده و هست و خواهد بود. شریک برای خدا درست نکنید، اولین کلمه الهی، اولین مخلوق الهی، آن نور است که از آن نور، نبی اکرم و من و ذریه من خلق شدیم. اینها کلمه نور هستند. این دو هدایت در عالم بالا متحد می شوند. «وَ أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ».[29]

نور در قالب قرآن و اهل بیت

ما نمی توانیم به سمت نورها برویم. نور خدا باید پایین بیاید. نور خودش را در قالب قرآن و اهل بیت تنزل داده است. جابر بن جعفی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: «وَ كَذلِكَ نُري إِبْراهيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».[30] حضرت به عالم بالا اشاره کردند و فرمودند: ارائه ملکوت کار امام است. همه انواری که جای دیگری است، پرتویی از این نور است. عکسی از این نور است که در قلوب انبیا افتاده است. اگر آنها به مقام امامت و ولایت رسیدند، شعبه ای از ولایت به نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است.

مصیبت اهل بیت

مصیبت اهل بیت جانکاه بوده و شعبه ای از مصیبت نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است. لذا در معراج حضرت، بلا، بالاترین درجات قرب حضرت است. در آن جا، صحبت از ابتلائاتی است که برای اهل بیت حضرت پیش می آید. خدا برای کسانی غصه ایجاد می کند که به مقام محبت رسیده باشند. تا محبت واقع نشود، مصیبت درک نمی شود. اگر محبت واقع شد، مصیبت می آید. مصیبت که آمد، آدم را رها نمی کند. همین طور که محبت ولی خدا چیز دیگری و از عالم دیگری است، مصیبتش هم چیز دیگری است. این که یعقوب چهل سال گریه می کند، این محبت و بلای عادی نیست. این که امام سجاد علیه السلام 35 سال گریه می کنند، عادی نیست. این مصیبت دیگر آدم را رها نمی کند. تا آن محبت هم نیاید، درک نمی شود. حضرت به دنیا آمدند و رحلت فرمودند. همه از دنیا می روند، ولی امیرالمؤمنین در نقل دارد که فرمود مصیبتی بر من وارد شد که اگر بر کوه ها وارد می شد، تحمل نمی کردند و از هم می پاشیدند.

روزهای پایانی حیات پیامبر

کم کم حالشان سنگین شده است. چند روز است که دیگر حضرت به مسجد نمی توانند بروند، الا مواقع ضروری. حضرت به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: علی جان، موعد الهی نزدیک شده. سر مرا به دامن بگیر و مواظب باش. وقتی روح من پرواز می کند، با دست خودت این روح را دریاب و بعد با دست صورت خودت را مسح کن. علی جان، از فاطمه من محافظت کن. از حسن و حسین محافظت کن. از من جدا نشو. خودت کار مرا به عهده بگیر و خودت تجهیز و تدفین مرا عهده دار شو. تا مرا دفن نکرده ای، جدا نشو. قرآن را جمع آوری کن.

امیرالمؤمنین علیه السلام سر حضرت را به دامن گرفتند و حضرت از هوش رفتند. لذا فاطمه زهرا علیها السلام خیلی عزاداری و گریه می کردند و آن اشعار ابوطالب را در وصف نبی اکرم می خواندند.

حضرت فرمودند: فاطمه جان، این ها را نخوان. کلام خدا را بخوان. «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ». [31]

حضرت را برای تحمل این مصیبت عظیم آماده می کردند. وقتی این مطلب را فرمودند، فاطمه زهرا علیها السلام باز گریه کردند. خیلی کار برای حضرت سخت شده.

وعده پیامبر به دخترش

حضرت پنهانی به فاطمه زهرا چیزی گفتند. ایشان دیدند حال فاطمه زهرا متحول شد. لبخند روی لبهایش آشکار شد. به او وعده دادند که دوری من و تو طولانی نیست. نگران نباش دخترم. اول کسی که به من ملحق می شود، تو هستی. در این میان، حسنین هم وارد شدند. وقتی حال حضرت را دیدند، خودشان را روی سینه نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم انداختند. وقتی امیرالمومنین می خواهد این دو عزیز را جدا کند، حضرت فرمود: نه علی جان، بگذار باشند تا از این ها بهره مند شوم. بعد یاد مصیبت های این دو عزیزشان را کردند و دشمنان و قاتلان آن ها را لعن کردند. حال حضرت سنگین شد. وقتی جبرئیل همراه با ملک موت برای قبض روح حضرت آمد، جبرئیل به حضرت عرض کرد که خدا مشتاق لقای شماست. وقتی این جمله را جبرییل گفت، حضرت فرمودند پس کار را تمام کنید. امیرالمومنین  علیه السلام زیر پارچه ای رفتند که روی حضرت بود. با حضرت اسراری را گفتند. چه گفتند معلوم نیست.

هزار باب علم

در نقل دارد که حضرت فرمود: هزار باب علم را روی من گشود که در هر باب، هزار باب باز شد. طولی نکشید دیدند امیرالمومنین  علیه السلام از زیر پارچه بیرون آمد و فرمود: «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَكُمْ فِي نَبِيِّكُمْ».[32] خدا به شما صبر دهد، همه به سر و صورت خود می زدند و خاک روی سرشان می پاشیدند و گریه می کردند.

چگونگی به خاک سپردن پیامبر

ملائکه فوج فوج می آمدند و می رفتند و به امام کمک می کردند و صدای آرام آن ها از ایشان قطع نمی شد که بر نبی اکرم نماز می گزاردند. غسل حضرت تمام شد. بین مسلمان ها سخن از مکان دفن بود که امیرالمومنین تشریف آوردند و گفتند: خدای متعال در هر نقطه ای که روح پیغمبری را قبض می کند، راضی است که در همان نقطه پیامبر دفن شود. بنابراین حضرت را در همان حجره دفن می کنیم.

مسلمان ها قبول کردند. بعد بنا شد نماز بخوانند. فرمودند دیگر این نماز امام نمی خواهد. ده نفر ده نفر می آمدند و با کیفیتی خاص نماز می خواندند. طبق دستور حضرت، امیرالمؤمنین علیه السلام دفن وجود مقدس حضرت را به عهده گرفتند. صورت نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را باز کردند و صورت مطهر را روی خاک گذاشتند و روی قبر را پوشانیدند. خیلی سخت بود نبی اکرم را در خاک پنهان کنند. لذا انس می گوید وقتی آمدیم، فاطمه زهرا فرمود: انس چه کردید؟ گفتیم: دفن کردیم. فرمود: چگونه دلتان آمد خاک روی نبی اکرم بریزید؟

________________________________________

[1]. إبراهيم : 1 .

[2]. الكافي، شیخ کلینی، ج1، ص115.

[3]. النور : 35.

[4]. النور : 36 .

[5]. النور : 40.

[6]. الكافي، شیخ کلینی، ج1، ص195، باب أن الأئمة ع نور الله عز و جل …، ص194.

[7].همان.

[8]. الحديد : 13 .

[9]. الحديد : 12 .

[10]. من لايحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج2، ص615.

[11]. الكافي، شیخ کلینی، ج1، ص194.

[12]. بحارالأنوار، مجلسی، ج97، ص199، باب 5.

[13]. من لايحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج2، ص572.

[14]. الزخرف : 4 .

[15]. مفاتيح الجنان، شیخ عباس قمی، ج1، ص58.

[16]. النور : 36 .

[17]. البقرة : 97 .

[18]. إبراهيم : 5 .

[19]. وسائل الشيعة، شیخ حرعاملی، ج27، ص33، 5.

[20]. الكافي، شیخ کلینی، ج8، ص386.

[21]. يوسف : 108 .

[22]. همان.

[23]. الكافي، شیخ کلینی، ج8، ص386.

[24]. الكافي، شیخ کلینی،ج1، ص145.

[25]. الكافي، شیخ کلینی، ج1، ص195.

[26]. النور : 35 .

[27]. وسائل الشيعة، شیخ حرعاملی، ج27، ص33، 5.

[28]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، مجلسی، ج 25، ص23، باب 1.

[29]. مفاتيح الجنان، شیخ عباس قمی، ج1، ص547.

[30]. الأنعام : 75 .

[31]. آل عمران : 144 .

[32]. بحارالأنوار، مجلسی، ج 22، ص510، باب 2، وفاته و غسله و الصلاة عليه ودفنه، ص 503.

سخنرانی شب 21 ماه رمضان-کافی

ویژگی­های شیعه

حجت الا سلام مرحوم حاج احمد کافی(ره)

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرحیم، لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ الَّا بِاللَّهِ العلی العظیم، حسبنا الله و نعم الوکیل، نعم المولی و نعم النصیر. الحمدلله رب العالمین والعاقبة لاهل التقوی و الیقین والصلوة والسلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد، صلی الله علیه و آله، المعصومین. الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا، سیما الامام المنتظر الحجة الثانی عشر روحی و ارواح العالمین له الفداء.

موعظه پیامبراکرم (ص) به حضرت امیرالمؤمنین (ع)

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یا عَلی تُریدُ سِتَّمِاة أَلْف دینارِ أَوْ سِتَّمِاة أَلْفُ شَاةٍ أَوْ سِتَماة أَلْف کَلِمَةٍ؟
قَالَ عَلَیهِ السَّلَامُ: ستَّماة أَلْفَ كَلِمَةٍ، فَقَالَ صَلی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: اَجْمَعُ لَکَ سِتَمِاة أَلْفَ كَلِمَةٍ فِى سِتَّةَ كَلِمَاتٍ، يَا عَلَى: إِذَا رَأَيْتَ النَّاسَ يَشْتَغِلُونَ بالفَضائِل فَاشْتَغَل أَنْتَ بِاالفَرائِض، وَ إِذا رَأَيْتَ النَّاسَ يَشْتَغِلُونَ بِعَمَلِ الدُّنْيَا فَاشْتَغَلَ أَنْتَ بِعَمَلِ الْآخِرَةِ، وَ إِذا رَأَيْتَ النَّاسَ يَشْتَغِلُونَ بِعُيُوبِ النَّاسِ فَاشْتَغَلَ أَنْتَ بِعُيُوبِ نَفْسِكَ، وَ إِذا رَأَيْتَ النَّاسَ يَشْتَغِلُونَ بِكَثْرَةِ الْعَمَلِ فَاشْتَغَلَ أَنْتَ بصَفوَةِ الْعَمَلَ، وَ إِذا رَأَيْتَ النَّاسَ يَتَوَسَّلون بِالْخَلْقِ فَتَوَسَّل أَنْتَ بِالْخَالِقِ، وَ إِذَا رَايَتَ النَّاسَ يَشْتَغِلُونَ بِتَزيينِ الدُّنْيَا فَاشْتَغِلَ أَنْتَ بِتَزيينِ الْآخِرَةِ»[1]

از آنجای که این شب‌ها، متعلق است به امیرالمومنین حضرت علی(ع) من هم یک حدیث از رسول گرامی اسلام(ص) که خطاب به امیرالمومنین(ع) است می خوانم.

پیغمبر اکرم (ص) فرمود: علی­جان ششصد هزار دینار طلا می­خواهی؟ یا ششصد هزار عدد گوسفند؟ می‌خواهی؟ یا ششصد هزار کلمه می­خواهی یاد بگیری از من؟ حضرت امیرالمومنین  علیه السلام عرض کرد یا رسول الله من ششصد هزار کلمه می­خواهم یاد بگیرم، به­ به، واعظ پیغمبر، نصیحت کن رسول­الله موعظه کن پیغمبر خاتم، مستمع و مخاطب علی علیه السلام است. عجب واعظ و عجب مستمعی و عجب سخنی، ششصد هزار کلمه را من که پیغمبر هستم جمع می­کنم در شش کلمه که این شش کلمه مادر و ریشه و اصل و خلاصه ششصد هزار کلمه است، خیلی حدیث عالی است. در این حدیث رسول گرامی  اسلام(ص) چند چیز را خطاب به حضرت علی(ع) بیان فرموده است:

1ـ اشتغال به فرائض

یا علی:«إِذَا رَأَيْتَ النَّاسَ يَشْتَغِلُونَ بالفَضائِل فَاشْتَغَل أَنْتَ بِاالفَرائِض»

ای علی هنگامی که می­بینی مردم سرگرم فضائل، مناقب، نوافل، مستحبات و اعمال غیر واجب هستند، تو مشغول فرائض و واجبات باش. یا علی هر کاری مردم می­کنند شما انجام نده، شما دنبال وظائف دینی باش، ای مردم ببینید وظیفه دینی شما چیست، همان کار را بکنید اگرچه مردم نکنند.

   مبادا یک وقت تا ساعت دوازده شب در میان مساجد باشید، پای منابر باشید، در هیئت‌های مذهبی باشید، سینه بزنید، قرآن بخوانید ناله بکنید زیارت حضرت عبدالعظیم بروید زیارت حضرت معصومه(س) بروید اما خدای ناکرده نماز را نخوانید، مبادا یک وقت تا ساعت یک بعد از نیمه شب دنبال سینه زدن باشید، نماز صبح را قضا کنید، می­دانید من از آن منبریهای ولایتی هستم، تبلیغ دینم را می­کنم، قرآن را می­خوانم، تفسیر می­گویم، روایات را می­گویم، تاریخ اسلام را می­خوانم، عقاید را هم می­گویم، روضه هم می­خوانم، گریه هم می­کنم سینه هم می­زنم، زنجیر هم می­زنم، همه این کارها را می­کنم اما اول دین.

    ای مردم ستون دین نماز است، ای جوانهای که شب بیست و یکم ماه رمضان آمده­اید در مهدیه، این وقت شب برای احیاء، به شما بگویم صاحب این موسسه امام زمان (عج) می­فرماید اول نماز، جد امام زمان علی  علیه السلام می­فرماید اول نماز، آن کسی که امشب این غوغا به نام ایشان برپا است در دنیای اسلام یعنی علی  علیه السلام می­فرماید نماز.

دو ویژگی‌شیعه

شیعه با دو خصلت امتحان می­شود: در حدیثی حضرت علی  علیه السلام می­فرماید:«اِخْتَبِرُوا شیعَتی بِخَصلَتَینِ، فإن كانتا فيهم فهم شيعتي مُحَافَظَتُهُمْ عَلی أَوْقَاتِ الصَّلوةِ وَ مُوَاسَاُتُهُمْ مَعَ اِخوانِهِم المُومِنینَ بِالْمَالِ».[2]

هرکس گفت من شیعه هستم فوری قبول نکنید، اگر دو خصلت در او بود این راست می­گوید، این شیعه است، و اگر این دو خصلت در او نبود شیعه نیست.

  • حافظ اوقات نماز

اول «مُحَافَظَتُهُمْ عَلی أَوْقَاتِ الصَّلوةِ» ببینید کسی که می‌گوید من شیعه هستم این شخص مواظب نماز خود است یا خیر، اگر کسی گفت من شیعه هستم اما نماز مغرب و عشاء را ساعت یازده شب خواند، اگر یک نفر گفت من شیعه هستم نماز ظهر و عصر را موقع غروب خواند، اگر کسی گفت من شیعه هستم نماز صبح نخواند، بدانید این شخص دروغ می­گوید، علی می­فرماید این شخص دروغ می­گوید، شیعه مواظب وقت نماز خود هست.

توصیه امام صادق(ع) هنگام وفات

ابوبصیر می­گوید: هنگام وفات امام صادق  علیه السلام در مدینه نبودم در مسافرت بودم، از مسافرت که برگشتم، شنیدم رئیس مذهب ما، امام صادق  علیه السلام از دنیا رحلت فرموده است. آمدم در خانه امام صادق  علیه السلام در زدم که به بی­بی «ام­حمیده» تسلیت بگویم، به بی­بی گفتم در مدینه نبودم رئیس مذهب از دنیا رفت، بفرمائید در این چند روز آخر که من نبودم حضرت حرف تازه­ای هم زد که نشنیده باشم، بی­بی «ام­حمیده» فرمود: مطلب مهمی امام صادق  علیه السلام گفت، روزهای آخر امام صادق  علیه السلام دستور دادند قوم و خویشاوندان جمع شوند وقتی که جمع شدند فرمود ای خویشاوندان: به خدا قسم«اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِّفاً باِلصَّلوةِ»[3]

فردای قیامت به شفاعت ما خانواده نخواهد رسید کسی که در دنیا نمازش را سبک شمارد. حضرت نمی‌فرماید کسی که نماز نخواند به شفاعت ما نمی­رسد؛ بلکه می­فرماید کسی که نماز را سبک شمارد!! می‌گوید‌ تا غروب وقت داریم، اگر عذر شرعی نداشته باشی اصلاً جایز نیست آدم نمازش را به تاخیر اندازد.

  • مواسات با برادران دینی

از طرف دیگر می­فرماید: «وَ مُوَاسَاُتُهُمْ مَعَ اِخوانِهِم المُومِنینَ بِالْمَالِ»، شیعه من آن کس است که در امور مالی با برادران دینی خود مواسات داشته باشد، مواسات می­دانید یعنی چه؟ یعنی یک نفر در میان خانه­اش ده رقم غذا داشته باشد ولی همسایه اش از گرسنگی جان بدهد مواسات یعنی این؟!! پیغمبر اکرم (ص) می‌فرماید هرکس شب در خانه­اش با شکم سیر بخوابد و بداند همسایه­اش گرسنه است این آدم مسلمان نیست.

من یک شب در همین مهدیه بالای منبر گفتم بگذارید امشب هم بگویم، بعضی­ها می­خواهند خیلی اظهار علاقه به حضرت علی  علیه السلام کنند می­روند پنج هزار تومان یا ده هزار تومان می­دهند یک تابلو درست می­کنند از عکس علی  علیه السلام، یا روی قالیچه کاشی و یا کرمانی عکس علی  علیه السلام را میاندازند بعد این را توی قاب می­گیرند و می­گذارد  داخل تجارت­خانه­اش یا  داخل خانه­اش، خیال می­کند با یک عکس علی  علیه السلام گرفتن و تابلو کردن شیعه می­شود.

عکس های خرافی

اولاً به شما بگویم این عکسها خرافات است، ای کسانی که به علی علاقه دارید این عکس هایی که غیرمسلمان­ها درست کردند و در  دست شما  قرار دادند شما را به خدا اگر علی را دوست دارید اینها را پاره کنید بریزید دور.

آمده یک عکس از علی علیه السلام کشیده، سینه­هایش را انداخته بیرون بازوهایش هم ورم کرده، یک شمشیر دو سر هم گذاشته روی زانوهایش، لباس حریر و مخملی هم انداخته روی سر و گردنش، چشمهاش هم طوری کشیده که اگر چپ نگاهم بکنی چشمهایت را در می­آورم.

بعد یک عکس از عیسی مسیح علیه السلام کشیده، چطور؟ یک آدم مظلوم گردن کج، جا افتاده چهار تا بچه یتیم هم دورش جمع کرده، یک تکه نان می دهد دست آن، یک خرما می­گذارد دهن آن یکی، این جوری دارد تبلیغ از مسیح می کند و اینطور دارد علی علیه السلام را می­کوبد و اینطور دارد مبارزه با علی می کند، می گوید علی یعنی یک آدم قهرمان و یک آدم سلحشور، یک آدم خوش لباس، یک آدم گردن کشیده، یک آدم شمشیر بدست که نمی شود با وی روبرو شد، علی یعنی این؟! ای بی انصاف ها چرا می گیرید این عکسها را؟ چرا می زنید داخل خانه های تان این عکسها را؟ اگر بنا است ارادت به علی بورزید و ارادت ورزی خود را به مردم اعلام کنی تو را به خدا برو دین علی را داخل قاب بگیر و بزن داخل خانه ات، خانه ات یک خانه ی دینی باشد، همانطوری که علی بوده.

الگو گیری واقعی از علی(ع)            

من دیدم بعضی از مغازه­ها عکس حضرت علی  علیه السلام را گذاشته آنجا، عکس یک زن سر برهنه را هم گذاشته بغلش، آیا اینها مرید علی  علیه السلام هستند؟!! اینها دشمن علی هستند، اینها آبرو ریز علی  علیه السلام هستند، بروید تقوای علی  علیه السلام را تابلو کنید بزنید به در و دیوار زندگیتان، بروید ایمان علی  علیه السلام را تابلو کنید، بروید شهامت و شجاعت علی  علیه السلام را تابلو کنید، بروید قرآن دوستی علی  علیه السلام را تابلو کنید، بروید خدا دوستی علی  علیه السلام را تابلو کنید، بروید مظلوم دوستی علی  علیه السلام را تابلو کنید.

ای مردم بروید عفت خانوادگی علی  علیه السلام را تابلو کنید، ای کسانی که زنها تان حجاب ندارند، ای آنهائی که دخترهای تان عفت ندارند، ای آنهائی که دخترهای تان با این وضع رسوا توی کوچه و خیابان می­آیند و می­روند، ای آنهائی که …

غیرت در کلام امام علی(ع)

 قَالَ عَلِیٌّ عَلَیهِ السَّلَامُ:« نُبِّئْتُ یا أَهْلَ الْعِرَاقِ اِنَّ نِسائَکُم یُدافِعنَ الرِجَالَ فی الطَّریقِ اَماتَستَحیونَ؟ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ لایُغارُ» علی علیه السلام می­فرماید: علی می­نالد و می­گوید: علی می­سوزد و می­گوید: ای عراقی ها به گوشم رسیده که زنان تان در کوچه و خیابان، شانه­های شان به شانه­های مردان می­خورد، «اما تستحیون»، آیا حیا نمی کنید، خدا لعنت کند آن مردی را که غیرت ندارد. ای آنانی که ارادت به علی می­ورزید تو را به خدا از فردا برنامه علی را در زندگیتان پیاده کنید، اگر تا امشب دنبال علی نبودید امشب با علی قرار ببندید.

شب میثاق با خدا

شب بیست و یکم ماه رمضان یعنی شب قرار داد با خدا، شب قرارداد با عفت و عصمت، شب قرارداد با تقوی و ورع، شب قرارداد با دین و دیانت، از امشب قرار ببندید مسلمان واقعی باشید.

شب بیست و یکم ماه رمضان اگر در شما اثر بگذارد خوشا بحال تان و اثرش این باشد که از فردا توی کسب و کارتان دیگر ربا نباشد، ربا ندهید، ربا نخورید، ربا نگیرید دیگر کم نفروشید و کم ندهید، غش در معامله نکنید خیانت نکنید، جنایت نکنید، ظلم نکنید و تعدی نکنید، تجاوز نکنید، ای مسلمان ها بیاید از امشب تصمیم بگیرید عملاً قدم بردارید و فقط حرف نباشد.

شب بیست و یکم رمضان

عجب شبی است امشب، ای شب بیست و یکم کاش که صبح نشوی، کاش امشب صبح نشده بود، مگر امشب چه شبی است؟ امشب شب آخر عمر حضرت علی  علیه السلام است.

ای مردم چه خبره؟ این همه جمعیت آمدید چه کنید مگر خبر تازه­ای است، من بگویم چه خبر است، خاک بر سرت ای کافی عمامه رو سرت هست؟

عنایت امام زمان(ع) به شیعیان

این خادم مسجد حسینی که خیلی مرد متدین و مودبی است یک کاغذ به من نوشته بود من چون نمی­شناختم ترتیب اثر ندادم، چند نفر از رفقای دینی آمدند برایم تعریف کردند، وقتی که یقین حاصل شد که این سید آدم خوبی است برای تان می­گویم این آقا تصمیم می­گیرد چند شب چهارشنبه به مسجد جمکران قم برود، شبی می­گوید همین طور نشسته بودم یک حاجتی هم داشتم یکوقت دیدم یک آقائی آمد پهلوی من نشست، گفتم اسم تان چیست؟ فرمود من سید مهدی هستم، راجع به آن کار شما انشاء الله، خدا درست می­کند اینقدر ناراحت مباش.

می­گوید من در آنوقت توجه پیدا نکردم گفتم انشاء­الله من بلند شدم مشغول نماز شدم این آقا هم بلند شد ناگهان به فکر رفتم که این از کجا فهمید من فلان حاجت را دارم، نمازم را تند تند تمام کردم و آمدم آنجائی که وضو می­گیرند دیدم همان آقا دم شیر آب ایستاده و دارد وضو می­گیرد، خواستم بروم جلو نتوانستم به هر نحوه­ای بود به زحمت یکی دو قدم برداشتم دیدم دیگر نمی­توانم، یکوقت به من توجه کرد و گفت انشاءالله آن را که گفتم خدا درست می­کند، من دارم می­روم مهدیه.

امشب بناست بیاد اینجا، این همه جمعیت برای تو می­آیند، با چه قدرت می­شود این همه جمعیت را جمع کرد توی یک موسسه دینی غیر از لطف امام زمان (عج).

ای کور شوند آنهائی که نمی­توانند تو پسر فاطمه را ببینند، خوب جائی آمدید شب قدر است فهمیدید پرونده­ها را باید مهر آخرش را امام زمان بزند هرچه می­توانید داد بزنید، بگو: یا صاحب­الزمان، این قدر صدا بزنید تا بیاد، و این قدر التماس کنید تا بیاد، یک سری به اینجا بزند و جواب همه را بدهد.

ذکر مصیبت

دیروز حال علی  علیه السلام خیلی بد شد، رفتند یک طبیب آوردند، یک نگاه کرد به آقا امیرالمومنین  علیه السلام یک دستمال زردی بسته بود، طبیب تا نگاه کرد خیلی منقلب شد، به آقا امام حسن  علیه السلام گفت آقا شما می­توانید یک ریه گوسفند برای من بیاورید؟

فوری یک گوسفند را سر بریدند و ریه­اش را برای دکتر آوردند، این طبیب با یک حساب دقیق علمی طبی یک رگ از توی این ریه کشید بیرون دستمال سر را باز کرد این رگ را گذاشت در وسط شکاف سر علی  علیه السلام، دستمال را بست گفت آقا زاده­ها چند دقیقه صبر کنید این معاینه تمام بشود بعداً نتیجه را به شما می­گویم.

می­دانید در چنین وقتی حال بچه­ها چطور است، این خانمها، دخترها پشت در ایستادند ببینند طبیب چه می­گوید.

سه چهار دقیقه گذشت یک وقت دیدند طبیب دست مال را باز کرده و این رگ را از وسط شکاف سر در آورد، آورد مقابل خورشید، مقداری نگاه کرد، بالا و پائین کرد یک وقت رو به امام حسن علیه السلام کرد و گفت آقاجان بابای تان دیگر خوب نمی­شود، زیرا زهر به مغزش اثر کرده دیگر بابا خوب نمی­شود، فقط من می­توانم یک چیزی به شما بگویم و آن این است بابای تون اگر آب می­خواهد شیرش بدهید اگر غذا خواست شیرش بدهید، اگر میوه می­خواهد شیرش بدهید، زهر اول اثر روی جگر می­گذارد، جگر را آتش می­زند و هیچ چیز مثل شیر خنکش نمی­کند، بجای هر چیز شیرش بدهید، این طبابت را کرد و رفت بیرون.

ده دقیقه نگذشت این خبر توی شهر کوفه پیچید، برای آقا شیر خوبه، خبر پخش شد توی شهر که برای آقا شیر خوبه، یک وقت دیدند از اطراف و اکناف مردم قدح قدح شیر می­آورند، یک زنی است در کوفه چهار بچه یتیم دارد، یک شتر دارد، شیر شترش را می­برد می­فروشد و برای بچه­ها غذا تهیه می­کند، امام حسن علیه السلام دید این زن هم یک قدح شیر آورده صدا زد مادر! تو دیگر چرا شیرآوردی، گفت آقا من نمی­خواستم بیاورم، می­خواستم شیر را بفروشم برای بچه­ها نان بگیرم، اما دیدم بچه­ها آمدند و گفتند مادر ما امروز نهار نمی­خواهیم، آقایم علی برایش شیر خوبه.

وای علی کشته شد         شیر خدا کشته شد

نسئَلُکَ اللَّهُمَّ وَ نَدعُوکَ 10 بار یا الله یاالله یاالله یاالله …….

[1] . تحرير المواعظ العددية  صفحه 431 – کتاب نصایح صفحه 249- مواعظ العددیه/ص178- میزان الحکمه ج 3،محمدی ری شهری ص 2403.

[2] . مواعظ العددیه ص 58 جامع‏الأخبار، الفصل السابع عشر في فضائل شيعة أمير ص35،

[3] . من‏لايحضره‏الفقيه  1  206    باب فرض الصلاة …..  ص : 195

رحمت خداوند در ماه رمضان

رحمت خداوند در ماه رمضان

حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد

قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم : «فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ».[1]

دريغا که فصل جوانـي گذشت   ***   به لهو و لعب زندگاني گذشت

دريغا که بي ما بسـي روزگار      ***   بـرويد گل و بشـکفت نو بهار

کسـاني که از مـا بـغيب اندرند    ***   بيـاينـد و بـر خاک ما بگـذرند

چرا دل بر اين کاروان گه نهيم     ***   که ياران برفتند و ما در رهيم

بسي تير و دي ماه و ارديبهشت   ***   بيايد که ما خاک باشيم و خشت

بـيـا تـا بـر آريـم دسـتـي ز دل   ***   که نتـوان بر آورد فردا ز گل

فضیلت صلوات

ذکر صلوات بهترين ذکرهاست، مخصوصاً در شب و روز جمعه خيلي سفارش شده است. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: با هر صلوات در شب و روز جمعه خداي متعال از فرستنده صلوات هزار گناه پاک مي کند و هزار حسنه مي دهد و هزار درجه مي دهد. مخصوصاً صلوات در ماه مبارک رمضان خيلي سفارش شده است پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»[2].

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد: در هر شبي از شبهاي ماه مبارک رمضان خداي متعال يک ميليون نفر از آتش جهنم آزاد مي کند بعد مي‌فرمايد: در شب و روز جمعه هر ساعتي خدا يک ميليون نفر آزاد مي‌کند.[3]

استفاده از نعمت عمر

انسان يا راه بهشت را طي مي کند يا راه جهنم را يعني نمي شود انسان نه بهشتي بشود نه جهنمي يعني هر کسي اطاعت خدا را نکرده حتماً از شيطان اطاعت مي کند. راه سومي نداريم. «فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ»[4] يعني اگر حق نبود باطل است. ما مثل يک شمعي هستيم که مصرف مي شويم اگر عمر ما در راه خدا و امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف مصرف شد رستگار شده ايم و الّا به بي راهه رفتيم.

در روايت آمده است هر کسي امروزش بهتر از ديروزش باشد حتماً مورد رحمت خدا واقع مي شود اگر امروزش با ديروزش مساوي باشد ضرر کرده است ولي اگر امروزش بدتر از ديروزش باشد از رحمت خدا به دور است. چون خدا نعمت عمر و استعداد را براي استفاده کردن داده است. [5]

در روايت ديگري آمده است که بعضي ها نمازشان اين قدر به درد نخور است که ملائکه آن را بر مي‌گردانند و به سرش مي زنند. بنده خدايي وقتي نمازش را تمام مي کرد جانمازش را جمع مي کرد و فرار مي کرد. به او گفتند چرا اين کار را مي کني؟ مي گفت که مي ترسم نمازم را بزنند به سرم من جا خالي مي دهم مي گفتند که نماز شما را به سر کس ديگري که نمي زنند تير الهي خطا نمي رود.

آموختن حکمت

اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ… فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاق»[6] يعني کلام حکمت‎آميز گاهي در سينه منافق هم هست و از دهنش بيرون مي آيد و به اهلش مي رسد و اهلش عمل مي کند و به رستگاري مي رسد. شما به کلام نگاه کن به گوينده نگاه نکن ببين گوينده کلامش با کلام معصومين عليهم السلام مي سازد پس قبولش کن و الا ردّ کن «فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاق» ممکن است.

شرط قبولي فريضه حج

ابوبصير خدمت امام عليه السلام آمد ديد که خيلي حاجي آمده است به امام عرض کرد: «مَا أَكْثَرَ الحَجِيجَ»[7] چقدر حاجي زياد است حضرت عليه السلام فرمود: «مَا أَكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِيجَ»[8] يعني ناله و فريادکننده خيلي زياد است ولي حاجي واقعي خيلي کم است حاجي واقعي کسي است که وقتي از مکه برمي گردد عوض مي شود ديگر کارهاي خلاف شرع قبل از سفر حج را ترک مي کند.

شرط نماز واقعي و انسان ساز

کسي سؤال کرد يا بن رسول الله از کجا بدانيم که نمازهاي ما مورد قبول درگاه الهي واقع شده است يا نه؟ حضرت فرمود: ببينيد مصداق اين آيه خدا هستيد که خدا مي فرمايد: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»[9]. خاصيت نماز اين است که سازندگي دارد انسان را از گناه و بدي ها دور نگه مي دارد. فرمود اگر نماز، شما را از گناه ها و بدي ها دور نگه مي دارد شک نکنيد که نماز هاي شما مورد قبول است. اما «مَنْ لَمْ تَنْهَاهُ الصَّلَاةُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً»[10] اگر کسي نمازش او را از بدي ها نگه نمي دارد اين هميشه از خدا دور مي شود. فرمود مَثَل نمازخواندن مثل اين است که انسان خودش را هر روز پنج بار در نهر آبي بشويد. هر کسي اين کار را بکند ديگر ممکن نيست که بدنش چرک و آلودگي داشته باشد. مي گويند: کسي خيلي با آب و تاب نماز مي خواند گفتند که چقدر با حال نماز مي خواند خوش به حالش در همان وسط نماز، نمازش را شکست و گفت روزه هم هستم و پنج سفر هم به مکه رفته‌ام.

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي‌فرمايد : «ليست الصلاة قيامك و قعودك إنما الصلاة إخلاصك و أن تريد بها الله وحده»[11] نماز شما فقط خم و راست شدن نيست؛ بلکه نماز يعني اخلاص و ارتباط با خدا. يک شخصی مي‌گفت که نماز يعني بايد با خدا عشق کني به خدا، جانم بگویي. تمامي قاتلين ائمه معصومين اهل نماز بودند. نماز بايد سازندگي داشته باشد.

رحمت ويژه الهي در ماه رمضان

تمام افرادي که ماه مبارک رمضان را درک مي کنند دو دسته هستند؛ يا آمرزيده مي شوند و به خدا و امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نزديک مي شوند. يا اينکه ملعون اند و از رحمت خدا دورند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «مَنْ أَدْرَكَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ»[12] يعني کسي که ماه رمضان را درک کرد و آمرزيده نشد ملعون است و از رحمت خدا دور است.

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از منبر سه پله‎اي بالا مي رفتند و در هر پله اي آمين مي گفتند. سؤال کردند که يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم علت سه بار آمين گفتن شما چه بود؟ فرمود: پله اول که پا گذاشتم جبرئيل دعا کرد که هر کسي ماه رمضان را درک کند و آمرزيده نشود خدا لعنتش کند و من آمين گفتم. پله دوم که پا گذاشتم جبرئيل دعا کرد که هرکسي به پدر و مادر خودش احترام نکند ملعون است من آمين گفتم. در پله سوم جبرئيل دعا کرد که کسي که نام من را بشنود و صلوت نفرستد آمرزيده نشود «فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ» از رحمت خدا به دور باشد.(روضة الواعظین، ترجمه مهدی دامغانی، ص554) پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد: «فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ»[13]

بدبخت و شقي کسي است که در اين ماه رمضان آمرزيده نشود. خدايي که در ماه رمضان چند صد ميليون نفر را از آتش جهنم آزاد مي کند؛ اگر کسي نتواند مورد رحمت واسعه خدا قرار نگيرد واقعا بدبخت است.

رحمت واسعه الهي

حسن بصري که ادعاي مقدس بودن داشت؛ شعارش اين بود «لَيْسَ الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَكَ كَيْفَ هَلَكَ وَ إِنَّمَا الْعَجَبُ مِمَّنْ نَجَا كَيْفَ نَجَا»[14] يعني تمامي شگفتي ها در اين است که کسي که نجات پيدا مي کند چطور نجات پيدا مي کند. همه مردم با گناهانشان هلاک شده اند و کسي که نجات پيدا مي کند چطور مي شود که نجات پيدا مي کند. يعني کسي که اهل بهشت شد و از آتش جهنم نجات پيدا مي کند جاي تعجب دارد. امام سجاد زين العابدين عليه السلام اين شعار حسن بصري را شنيدند و فرمودند که اين جمله غلط است بايد اين طور گفت «لَيْسَ الْعَجَبُ مِمَّنْ نَجَا وَ إِنَّمَا الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَكَ مَعَ سَعَةِ رَحْمَةِ اللَّه»[15] يعني تعجب و شگفتي از اين است که با اين همه وسايل رحمت که خدا گسترده است چطور هلاک مي شود که کسي هلاک مي شود.

همه اعمال در ماه مبارک رمضان، رحمت ويژه است بايد از اين رحمت ويژه خدا بهره مند شويم. «إِلَهِي إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ فَفِي ذَلِكَ سُرُورُ عَدُوِّكَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي الْجَنَّةَ فَفِي ذَلِكَ سُرُورُ نَبِيِّكَ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِيِّكَ»[16]. امام سجاد عليه السلام به خداوند عرضه مي دارد: خدايا اگر من را جهنم ببري دشمن هايت شاد مي شوند؛ شيطان شاد مي شود؛ ولي اگر من را بهشت ببري پيامبرت شاد مي شود مسرور مي شود؛ به خودت قسم من مي دانم که خوشحالي پيامبر پيش تو بهتر است از خوشحالي دشمن هايت.

ذکر مصيبت امام حسين علیه السلام

شب جمعه شب زيارت امام حسين عليه السلام است. همه انبيا و ائمه و معصومين عليهم السلام و اولياي خدا مهمان ايشان هستند. علماي بزرگ ما شب هاي جمعه پياده از نجف به کربلا مي رفتند. هر کسي شب جمعه امام حسين عليه السلام را زيارت کند برائت آزادي از آتش جهنم برايش صادر مي شود. خدا قسمت کند يک شب جمعه اي به زيارت ايشان برويم.

حاج عباس چاوشي در شمال هيئتي داشته و در شب هاي جمعه به ياد امام حسين عليه السلام سينه زني مي کرده و سالي يک بار هم پرچم بلند مي‌کرد،  حاج عباس يک سال نتوانست کربلا برود و رفقا و فاميلش مشکلش را حل کردند باز هم پرچم را بلند کرد مردم را جمع کرد غروب پنجشنبه بود نزديکي‌هاي کربلا خسته شده بودند گفت اينجا مي‌خوابيم فردا مي‌رويم. ولي ناگهان ديدند چراغ‌هاي گلدسته بارگاه امام حسين عليه السلام روشن شد. حاج عباس به همراهانش گفت اگر شب جمعه نبود مي‌خوابيديم و فردا مي‌رفتيم اما امشب شب جمعه است شب مخصوص زيارت امام حسين عليه السلام است. دوباره با همان خستگي و گرد و غبار حرکت کردند اينها را برد در حرم امام حسين عليه السلام نماز خواندند زيارت نامه خواندند روضه علي اکبر علیه السلام خواندند و بعد به خانه برگشتند و شام خوردند و خوابيدند. صبح ديدند حاج عباس خيلي منقلب شده است. گفتند: حاجي چرا اين قدر منقلبي گفت ديشب خواب ديدم يک نفر درِ کاروان سرا را مي‌زند ديدم کسي مي‌گويد من غلام امام حسين عليه السلام هستم از طرف آقا پيامي دارم. زوار و مسافرانت را بيدار کن. امام حسين عليه السلام مي‌خواهد به ديدن شما بيايد بعد من در عالم رؤيا شما را بيدار کردم همه مؤدب نشستيد. در عالم رؤيا ديديم کاروان سرا روشن شد و آقا اباعبدالله عليه السلام به ديدنمان آمد و به من فرمودند حاج عباس من به خاطر چند کار آمدم هر ديدني بازديدي دارد. جواب سلام شما واجب است. شما از راه دور آمده‌ايد وظيفه داشتم به ديدن شما بيايم. کار دوم من اين است که بگويم سلام من را به پيرمردي که در هيئت شما کفش عزاداران را جفت مي‌کند برساني و بگويي من به ياد او هستم دعايش مي‌کنم. کار سوم اين که از شما خواهش مي‌کنم اگر اين دفعه شب جمعه به ديدن من آمديد هر روضه‌اي که مي‌خواهيد بخوانيد اما روضه فرزندم علي اکبر را نخوانيد. گفتم آقا مگر روضه علي اکبر عليه السلام ايرادي دارد اشکالي دارد. فرمود شب‌هاي جمعه مادرم فاطمه عليها السلام مهمان من است، امشب که شما روضه فرزند شهيدم علي اکبر را می خوانيد آن قدر مادرم زهرا عليها السلام گريه کرد که از هوش رفت طاقت شنيدن روضه علي اکبرم را ندارد.

عرض کنيم يا اباعبدالله عليه السلام مادر بزرگوارتان طاقت روضه را ندارد اما چه گذشت به دل شما وقتي که کنار بدن قطعه قطعه علي اکبر عليه السلام رفتيد. آقا هر چه کرد دلش آرام نگرفت، خم شد و صورت به صورت علي اکبر عليه السلام گذاشت. «عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَا»[17] «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» [18].

________________________________________

[1]. أمالي الصدوق / شيخ صدوق / 93 / المجلس العشرون … / ص: 93.

[2]. أمالي الصدوق / شيخ صدوق / 93 / المجلس العشرون … / ص: 93.

[3]. روضة الواعظین، ترجمه مهدی دامغانی، ص 554

[4]. يونس: 32.

[5]. الحیاة، ترجمه احمد آرام ج1 ص 528 و وسائل الشیعة ج11 ص 376

[6]. شرح نهج البلاغة / عبدالحميدابن ابى الحديد معتزلي / 18 / 229 / 77… / ص: 229.

[7]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار / مجلسي / ج 24 / 124 / باب 42 أنهم عليهم السلام المتوسمون و يعرفون جميع أحوال الناس عند رؤيتهم… / ص: 123.

[8]. همان.

[9]. العنكبوت: 45.

[10]. مستدرك الوسائل / محدث نوري / 4 / 114 / 5- باب نوادر ما يتعلق بأبواب أفعال… / ص: 110.

[11]. شرح نهج البلاغة / عبدالحميد ابن ابى الحديد معتزلي / 1 / 325 / فصل في الرياء و النهي عنه… / ص:325.

[12]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار / مجلسي / ج 71 / 74 / باب 2 بر الوالدين و الأولاد و حقوق بعضهم على بعض و المنع من العقوق… / ص: 22.

[13]. وسائل الشيعة / يخ حرعاملي / 10 / 313 / 18- باب تأكد استحباب الاجتهاد في… / ص: 303.

[14]. إعلام الورى بأعلام الهدى / شيخ طبرسي / 261 / الفصل الرابع في ذكر بعض مناقبه و فضائله… / ص: 259.

[15]. همان.

[16]. بحارالأنوار / مجلسي / 95 / 92 / باب 6- الأعمال و أدعية مطلق ليالي… / ص: 82.

[17]. بحارالأنوار / مجلسي / 45 / 44 / بقية الباب 37- سائر ما جرى عليه بعد… / ص: 1.

[18]. الكافي / شيخ کليني / 1 / 230 / باب ما أعطي الأئمة عليهم السلام من اسم الله… / ص: 230.

پیام تسلیت مجمع نمایندگان طلاب و فضلای استان سمنان در پی ارتحال آیت الله محمد یزدی

مجمع نمایندگان طلاب و فضلای استان سمنان با صدور پیامی، ارتحال آیت الله محمد یزدی را تسلیت گفتند.
متن پیام مجمع نمایندگان طلاب و فضلای استان سمنان بدین شرح می باشد:

انالله و انا الیه راجعون

اذا مات العالم ثلمة فی الاسلام ثلمه لایسد ها شئ

ارتحال عالم ربانی و فقیه مجاهد و با بصیرت حضرت آیت الله حاج شیخ محمد یزدی رضوان الله تعالی الیه را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فدا، مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای دامت برکاته، مراجع عظام تقلید، حوزه‌های علمیه، مردم شریف ایران و بیت مکرم آن مرحوم تسلیت عرض می کنیم.

مجاهدت های ایشان قبل از انقلاب و بعد آن در مناصب مختلف مانند شورای نگهبان، ریاست مجلس خبرگان رهبری، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قوه قضائیه، مجلس شورای اسلامی، حوزه های علمیه و هدایت‌های بصیرت مدارانه ایشان در دفاع از انقلاب و ولایت از ایشان الگویی ستودنی ساخته بود.
خداوند روح مطهر ایشان را مهمان سفره اباعبدالله الحسین علیه السلام قرار بدهد.

عاش سعیدا و مات سعیدا

مجمع نمایندگان طلاب و فضلای استان سمنان

زندگینامه حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن عبیری

🔹شاگردان مکتب امام صادق علیه السلام
طلاب وفضلاء دامغانی
369

زندگینامه حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن عبیری

محمد حسن عبیری فرزند محمد تقی ، سال ۱۳۶۳ش در دامغان دیده به جهان گشود. پدر ایشان از رزمندگان دامغانی در دوران ۸ سال دفاع مقدس می باشد.

تحصیلات ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان را در دامغان به پایان رسانده و دیپلم ریاضی را در سال ۱۳۸۱ش اخذنمود.

سال ۱۳۸۱ش برای بهره مندی از اقیانوس بی کران علوم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین به شهر مقدس قم هجرت نمود و در جوارحرم نورانی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در مدرسه علمیه صدوقی ۴ سکنی گزید.
مقدمات را در محضر اساتید مکرم حجج اسلام: مرحوم شهید دهداری ، صبوری ، مقدم ، شاه میری ، جعفری و یغمایی شاگردی کرد.
دروس سطح را از محضر اساتید معظم: حسینی آملی و حسن زاده بهره مند شد.
خارج فقه و اصول را نیزبه مدت ۷ سال در درس اساتید عظام: علیدوست و احسانی فر لنگرودی شرکت نمود. در حال حاضر نیز از دروس خارج استاد احسانی فر به صورت مجازی بهره می برد.
دروس اخلاق را از محضر آیت الله ممدوحی و مرحوم آیت الله حائری شیرازی کسب فیض نمود.

⬅️سوابق تدریس
۱ . تدریس دروس ادبیات عرب در مدرسه علمیه شیخ فضل الله نوری شهر نور مازندران از سال ۱۳۸۹ش به مدت یکسال؛
۲. تدریس درس آیین نگارش در مدرسه علمیه جهانگیرخان قشقایی قم از سال ۱۳۹۶ش تا کنون؛
۳. تدریس ادبیات عرب در مدرسه علمیه حاج فتحعلی بیگ دامغان از سال ۱۳۹۸ش تا کنون؛
۴. تدریس ادبیات ، اصول ، فقه به صورت غیر رسمی در حرم مطهر ، مدرسه علمیه صدوقی ۴ و مدرسه علمیه معصومیه قم از سال ۱۳۹۰ش به مدت هفت سال.

⬅️سوابق پژوهشی
۱ . تالیف کتاب در 《حوزه چه می گذرد》؛
۲. کتاب در حال چاپ با موضوع 《آن انقلاب ها》مقایسه دست آوردهای چهل ساله نطام جمهوری اسلامی ایران با انقلاب های فرانسه ، روسیه و هند؛
۳. تدوین پایان نامه کارشناسی ارشد باموضوع 《 نقش وهابیت در فروپاشی امپراطوری عثمانی 》و دفاع آن در سال ۱۳۹۵ش.

⬅️سوابق تبلیغی
این روحانی فاضل ازسال ۱۳۸۵ش تاکنون در ایام تبلیغی ماه مبارک رمضان و محرم در شهرهای: دامغان ، شاهرود ، نور ، گرمسار ، سمنان ، ساوه ، شیراز ، کرج و مشهد به تبیین احکام و معارف اسلامی پرداخته است.

⬅️فعالیت ها و مسولیت ها
۱. عضویت در بسیج ازسال ش در پایگاه گردان قمربنی هاشم علیه السلام دامغان ، پایگاه بسیج صدوقی قم و پایگاه بسیج مدرسه علمیه حاج فتحعلی بیگ دامغان؛
۲. فرمانده پایگاه بسیج مدرسه علمیه حاج فتحعلی بیک دامغان ۱۳۹۹ش؛
۳. مدیر مدرسه علمیه شیخ فضل الله نوری شهر نور مازندران از سال ۱۳۸۹ش به مدت یکسال؛
۴. تاسیس و مدیریت موسسات نخبگان دانش آموزی در شهرهای دامغان ، شاهرود ، سمنان ، مشهد ، نور و ساوه از سال ۱۳۸۵ش تا کنون؛
۵. مدیریت حوزه علوم اسلامی دانشگاه علوم پزشکی قم از سال ۱۳۹۵ش به مدت سه سال؛
۶. مُبلغ خوابگاه دانشگاه علم وصنعت تهران از سال ۱۳۹۴ش به مدت سه سال؛
۷. امام جماعت مسجد رسول اکرم صلی الله علیه وآله دامغان از سال ۱۳۹۸ش تا کنون؛
۸ . معاونت تهذیب و تربیت مدرسه علمیه حاج فتحعلی بیک دامغان از سال ۱۳۹۸ش تا کنون.

ایشان در حال حاضر ساکن دامغان بوده و علاوه بر تحصیل دروس خارج فقه و اصول به صورت غیر حضوری ، عهده دار معاونت تهذیب و تربیت مدرسه علمیه حاج فتحعلی بیک دامغان نیز می باشد.

کتاب زیارت و توسل از منظر اسلام (نقد وهابیت)

تالیفات طلاب و فضلای دامغانی
33

کتاب زیارت و توسل از منظر اسلام (نقد وهابیت)

✨✨✨✨✨✨✨

نویسنده: آیت الله غلامعلی نعیم آبادی
موضوع: عقاید ـ وهابیت
تعداد صفحات: 168
قطع کتاب: رقعی
سال چاپ: 1387

🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀

نویسنده محترم در این کتاب به نقد وهابیت و پاسخ به شبهات آنها در دو موضوع زیارت و توسل، با تمسک به آیات و روایات و منابع اهل سنت می پردازد.
نزدیک به دو قرن است که گروهی به نام وهابیت، تبلیغات وسیعی را علیه شیعه و عقاید شیعی به راه انداخته اند. این تبلیغات و هیاهو، ابتدا با جنگ و خونریزی همراه بود؛ اما در دوره معاصر، بیشتر جنبه علمی و نظری پیدا کرده است. … به باور ما عقاید وهابیون و تعصبات بیهوده آنان، شیرازه امت را از هم گسیخته است. آنچه خطر این گروه را عظیم و ترسناک می کند، عزم آنان در نابودی همه مذاهب و اندیشه های ناهمخوان با آنان است.

زندگینامه حجت الاسلام والمسلمین محمد ابراهیمی جناسمی

🔹شاگردان مکتب امام صادق علیه السلام
طلاب وفضلاء دامغانی
368

زندگینامه حجت الاسلام والمسلمین محمد ابراهیمی جناسمی

محمد ابراهیمی جناسمی فرزند عباسعلی ، سال ۱۳۶۷ش در دامغان دیده به جهان گشود.

تحصیلات ابتدایی را در روستای آهوانو دامغان و راهنمایی و دیپلم علوم انسانی را در سال ۱۳۸۶ش به پایان رسانده و لیسانس علوم تربیتی را از دانشگاه قم در سال ۱۳۹۰ش اخذ نمود.

سال ۱۳۹۰ش برای بهره مندی از اقیانوس بی کران علوم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین وارد حوزه علمیه قم و در مدرسه علمیه صدوقی سکنی گزید.
مقدمات را در محضر اساتید مکرم حجج اسلام: اعتمادی ، کردی ، ضیایی ، ابراهیمی پور و مهدی پور شاگردی کرد.
دروس سطح را از محضر اساتید معظم: بخشی ، جعفری ، خطیر کلایی و قاسمی بهره مند شد.
تفسیر قرآن کریم و درس اخلاق را از محضر آیت الله العظمی جوادی آملی و درس اخلاق را از محضر آیت الله العظمی مصباح یزدی کسب فیض نمود.

⬅️سوابق پژوهشی
۱. تدوین پایان نامه کارشناسی تربیتی باموضوع《بررسی علت مراجعه دختر و پسر به مراکز مشاوره》و دفاع آن در سال ۱۳۹۰ش؛
۲. مدیر مسول نشریه تا اوج آسمان قم.

⬅️سوابق تبلیغی
این روحانی گرانقدر از سال ۱۳۹۴ش تا کنون در ایام تبلیغی ماه مبارک رمضان و محرم در شهرستان تهران به تبیین احکام و معارف اسلامی پرداخته است.

⬅️فعالیت ها و مسولیت ها
۱. عضویت در بسیج ازسال ۱۳۸۵ش در پایگاه بسیج ناحیه الهادی دامغان ، پایگاه صدوقی قم؛
۲. همکاری تبلیغی با گروه تبلیغی محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قم از سال ۱۳۹۸ش تا کنون؛
۳. تبلیغ دانش آموزی در مدارس تهران از سال ۱۳۹۴ش تا کنون؛
۴. مسول پشتیبانی بنیاد اندیشه انقلاب اسلامی قم از سال ۱۳۹۰ش به مدت یکسال.

ایشان درحال حاضر ساکن قم بوده و مشغول به تحصیل در پایه ده حوزه علمیه می باشد.

کتاب 《از ملک تا ملکوت》

تالیفات طلاب و فضلای دامغانی
32

کتاب 《از ملک تا ملکوت》

✨✨✨✨✨✨✨✨

نویسنده: حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین تقوی
تاریخ نشر : 1394
ناشر: انتشارات مجیر
تعداد صفحه : 536

🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀

موضوع این کتاب بررسی مسائل اخلاقی و تربیتی با نگاهی قرآنی به اصلاحات درونی و مقامات انسانی می باشد که حاوی مطالبی درباره‌ی خودشناسی و انسان شناسی که این عناوین را شامل می‌شود:
“کلیات علم اخلاق”
“نفس شناسی ”
“انسان شناسی در قرآن”
“معیارهای انسانیت”
“مقامات انسانیت”
“الگوهای انسانیت” و “شرح واژه‌های قرآنی”.

اين گفتار تذكری است براي فردي كه صاحب دل است، و به حال همه رهپویان حقیقت نافع است .

زندگینامه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا جعفری نژاد

🔹شاگردان مکتب امام صادق علیه السلام
طلاب وفضلاء دامغانی
367

زندگینامه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا جعفری نژاد

علیرضا جعفری نژاد فرزند علی اکبر ، سال ۱۳۶۵ش در دامغان دیده به جهان گشود. پدر وی از رزمندگان دامغانی دوران ۸ سال دفاع مقدس می باشد

تحصیلات ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان را در دامغان به پایان رسانده و دیپلم تجربی را در سال ۱۳۸۱ش و لیسانس بهداشت مواد غذایی دانشگاه رسول اکرم صلی الله علیه وآله دامغان در سال ۱۳۸۹ش اخذنمود.

سال ۱۳۹۳ش برای فراگیری علوم دینی وارد حوزه علمیه دامغان و در مدرسه علمیه حاج فتحعلی بیگ سکنی گزید.
مقدمات را در محضر اساتید مکرم حجج اسلام: حاج شیخ احمد فوادیان ، شیخ احمد عالیشاهی ، شیخ محمد علی آذری ، سید محمد حسین حسینی ، اکبری ، شیخ جواد خواجه زاده ، هبه الله فوادیان ، روح الله امیری و محمد اعتصامی فر شاگردی کرد.
پایه هفتم را از محضر اساتید معظم: سید محمد حسین حسینی ، روح الله امیری ، محمد اعتصامی فر ، رسولی زاده و شریفی زاده بهره مند شد.

⬅️سوابق تدریس
ایشان درس تجوید قرآن کریم به صورت آزاد درمدرسه علمیه حاج فتحعلی بیگ دامغان از سال ۱۳۹۴ش به مدت دو سال تدریس نمود.

⬅️سوابق پژوهشی
وی مقاله ای را با موضوع《امر به معروف و نهی از منکر کاربردی》به رشته تحریر در آورده است‌ و در طرح علامه حلی مدارس علمیه در سطح استان حائز رتبه برتر شده است.

⬅️سوابق تبلیغی
این روحانی گرانقدر از سال ۱۳۹۶ش تا کنون در ایام تبلیغی ماه مبارک رمضان و محرم در روستای دولت آباد دامغان به تبیین احکام و معارف اسلامی پرداخته است.

⬅️فعالیت ها و مسولیت ها
۱. عضویت در بسیج ازسال ۱۳۷۵ش در پایگاه شهید آوینی دامغان ، پایگاه بسیج صادقیه دامغان؛
۲. عضو هیئت امناء و مسئول شورای فرهنگی مسجد امیرالمومنین علیه السلام دامغان از سال ۱۳۸۸ش به مدت ۶ سال؛
۳. امام جماعت مسجد طاهر دامغان از سال ۱۳۹۷ش به مدت یکسال؛
۴. امام جماعت مسجد موسی بن جعفر علیه السلام دامغان از سال ۱۳۹۸ش تا کنون؛
۵. امام جماعت مسجد حضرت معصومه سلام الله علیها دامغان سال ۱۳۹۹ش؛
۶. مسئول انجمن اسلامی دانش آموزی شهرستان دامغان سال ۱۳۹۹ش؛
۷. همکاری با گروه جهادی طلاب دامغانی در ایام کرونا سال ۱۳۹۹ش.

ایشان درحال حاضر ساکن دامغان بوده علاوه بر تحصیل در دروس سطح ، مسئول انجمن اسلامی دانش آموزی شهرستان دامغان نیز می باشد.

کتاب اخباریگری؛ تاریخ و عقاید

تالیفات طلاب و فضلای دامغانی
31

کتاب اخباریگری؛ تاریخ و عقاید

✨✨✨✨✨✨

نویسنده حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم بهشتی
تاریخ نشر: سال1390
ناشر: انتشارات دارالحدیث
قطع وزیری
تعداد صفحات : 544

🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
مطالب این کتاب به مباحث تاريخي که در آن به تعريف اخباريه، پيشينه و زمينه هاي پيدايش اخباريگري، بزرگان اخباري، رفتارهاي اجتماعي اخباريان، فوايد پيدايش اخباريگري، سرانجام اخباريگري و مقايسه برخي از ديدگاه هاي محدّثان کهن با اخباريان متأخّر ، بیان ديدگاه اخباريان در باب تقديم نقل بر عقل و کاستن از ارزش عقل، رويکردها و ديدگاه هاي اخباريان که در بردارنده ديدگاه هاي مبتني بر اخباريگري است؛ يعني هر عقيده اي که ثمره گرايش به اخبار شمرده مي شود؛ اعم از اعتقادات کلامي (اصول عقايد)، فتاواي فقهي، مباني اصولي (اصول فقه)، رويکردهاي روش شناختي در حديث و… پرداخته شده و مورد نقد جدّي قرار گرفته است.