زندگینامه فرهیخته جانباز حجت الاسلام والمسلمین سید محسن حسینی دیباجی (آقاشنایی)

حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت دامغان 3⃣1⃣

زندگینامه فرهیخته جانباز حجت الاسلام والمسلمین سید محسن حسینی دیباجی (آقاشنایی)

سیدمحسن حسینی دیباجی فرزند جانباز شهید سید مرتضی آقا شنایی یکی از طلاب رزمنده ای است که حضورش را در سن ۱۵ سالگی در جنگ تحمیلی به ثبت رساند.

سال ۱۳۴۸ در خانواده مذهبی به دنیا آمد و تحصیلات کلاسیک را تا مقطع سیکل در دیباج گذراند. درس های معنویت را در سنگر جبهه ها آموخت و زمینه حضورش در قامت سربازی امام زمان (عج) پس از اولین دوره افتخارش در دفاع مقدس فراهم گردید.

سید محسن که هنوز به شرایط سنی برای حضور در جبهه ها دست پیدا نکرده بود ، با دست بردن در شناسنامه در سال ۱۳۶۴ ، مراحل گزینش و ثبت نام را طی کرد و اولین حضور خود را در دفاع مقدس پس از پیمودن دوره آموزشی در اردوگاه شهید کلاهدوز شهمیرزاد آغاز کرد.

در خط پدافندی جاده خندق در واحد مخابرات ، سیم بانی می کرد و در همین جاده بخاطر حمله خمپاره ای دشمن از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و اولین مدال جانبازی را نصیب خود کرد.

با بازگشت از جبهه تصمیم به فراگیری علوم حوزوی نموده و در مدرسه حاج فتحعلی بیک دامغان ثبت نام می کند. پس از سه ماه دوباره شور حضور او را به میدان جبهه ها می کشاند و این بار در عملیات والفجر ۸ حضور پیدا می کند.
سپس با دعوت یکی از بستگان که مدرس حوزه علمیه مشهد بود ، بار سفر به مشهدالرضا (ع) می بندد ولی حضور ایشان در حوزه مشهد نیز به بیش از شش ماه نینجامید.
برای بهره مندی از محضر اساتید و بزرگان به مهد فقاهت و علم مهاجرت می کند و در مدرسه حضرت امام صادق (ع) شهر مقدس قم به ادامه تحصیل می پردازد.

شوق دفاع از میهن و ندای هل من ناصر امام زمانش باعث گردید تا نتواند با خیال راحت به درس و بحث ادامه دهد و با وجود مخالفت شدید یکی از مسئولین مدرسه محل تحصیلش ، دوباره به سنگر عشق و دلدادگی بر می گردد و در عملیات بیت المقدس ۳ به عنوان معاون دسته حضور پیدا می کند.

ایشان در این باره می گوید:
وقتی از جبهه برگشتم معاون مدرسه مرا طلبید و گفت “حرامست شما در مدرسه بمانی ، اینجا برای کسانیست که دغدغه درس و بحث دارند.” سرانجام با وساطت مدیر مدرسه توانستم در آنجا باقی بمانم.

تلاش و کوشش برای تحصیل از ویژگی های  این رزمنده دلاور بود ولی درس عملی معنویت را در پشت خاکریزهای خط مقدم با همنشینی شهیدان علی قریب بلوک، حسن محرابی، محمدعلی مشهد و شهید محمد علی ملکوتی آموخت.
سرانجام کربلای ۴ فرا رسید و این عملیات سکوی دیگری شد که به مدال جانبازی بالاتری مفتخر گردد. در این باره می گوید:

در عملیات کربلای ۴ در گردان قمر بنی هاشم سلام الله علیه  به فرماندهی حاج رجب بینائیان ، در گروهان حاج سید محمد شعنی بی سیم چی بودم. در میدان جنگ در قلب  جبهه دشمن  صدای آنها را می شنیدیم. به یک انبار مهمات عراقیها برخورد کردیم که توانستیم در پشت آن سنگر بگیریم.ناگهان انبار مهمات منفجر شد و موج آن منو پرتاب کرد. با شانه زمین خوردم و ترقوه ام شکست. لباسهام آتش گرفت و چند ترکش به بدنم اصابت کرد.حاج داوود کریمی خودش را به من رساند. فکر کرد من شهید شدم. چند بار منو صدا زد و گفت”مرا میشناسی؟” گفتم شما حاج داوود هستی! لحظه ای بعد امدادگران آمدند و منو به عقب انتقال دادند.
حضور در عملیات مرصاد آخرین افتخار از افتخارات دوران جنگ سید محسن دیباجی است. او می گوید: یک گروهان طلبه از گردان کربلای بچه های شاهرود در کرمانشاه مستقر بودیم. جنگ تمام شده بود و نیروها در حال برگشت بودند. خبر حمله منافقین که رسید به منطقه عملیاتی مرصاد عازم شدیم. ولی کار تمام شده بود و منافقین به عقب رانده شده بود.
این رزمنده دفاع مقدس پس از جنگ در مدرسه امام باقر(ع) با جدیت به کسب علم و معنویت می پردازد و پس از اتمام دروس سطح ، چند سالی از محضر آیات عظام جوادی آملی،مرحوم فاضل لنکرانی و مکارم شیرازی بهره مند می شود.
ثمره ازدواج ایشان سه دختر و یک پسر بوده است. در سال ۱۳۸۲ وارد سپاه پاسداران شده و در سال ۱۳۸۴ مسئولیت نمایندگی سپاه همدان را به عهده می گیرد. پنج سال نمایندگی ولی فقیه در شهرستان کاشان و مسئولیت بسیج طلاب این منطقه ، نمایندگی ولی فقیه در حفاظت ولی امر مسلمین در تهران ، نمایندگی ولی فقیه در سازمان اردویی راهیان نور و گردشگری بسیج ، مسئول امور روحانیون سازمان بسیج کل کشور و نمایندگی ولی فقیه در سپاه استان سمنان از پرونده درخشان این سرباز امام زمان(عج) تا به حال است.

0 Comments